حکم دیدار قطعی شده و قاضی تجدید نظر هم دوباره تاییدش کرده ...خدایا شکرت، البته هنوز ندیدم حکمو ولی بالاخره یک از این موارد قانونی به قطعیت رسید . از 8 صبح پنجشنبه تا ساعت 8 شب جمعه ...
دیشب و دیروز توی هیاهوی بازی بچه های خواهرام ، جای پسر شیرین زبونم جوری خالی بود که دلم میخواست دور بشم ازشون . بدون اون احساس میکنم محبتهای خاله ای هم مصنوعی بنظر میاد ...
دیشب خواهرم میگفت که صادق بهش گفته ؛ اون مامانمو اصلاً دوست ندارم چونکه به هر چی دست میزنم میگه بذار سرجاش ! ( این چیزا رو به من نمیگه ، به خاله هاش و به مامانم وقتی میبیندشون میگه )
دیروز عصر برای پسرم یه کلاه وشال گردن جدید خریدم ، وقتی بیاد بدم بهش.