ما دوشنبه برگشتیم.
این دفعه یه باغ کوچیک رو از بابا خریدم برای اینکه شاید بعدها دلم خواست توش یه خونه کوچیک بسازیم . البته چندان بزرگ نیست و درختهاش هم همگی خشک شدن چون آب قنات بهش نمی رسه . ولی مسیر و موقعیتش عالیه توی روستا . بابا برام قولنامه نوشت و برد شورای روستا مهر و امضاش کنه . قیمتش 4 میلیون تومن 150 متر. البته مامان و بابا این پول روفقط به منظور دامادی داداش کوچیکه که ممکنه بزودی برگزار بشه لازم داشتن . فعلاً هم پولی بهشون ندادم تا موقع عروسی . البته هنوز عروس خانم حتمی ای در کار نیست ! ولی خب داداشم یه دختری رو دوس داره ولی هنوز مراحل تحقیق و تفحصش قطعی نشده ! این باغ کوچولو که خریدم اسمش بود ‹‹ باغ آقاجان ›› نمی دونم وجه تسمیه اش چیه ! ولی از بچگی به این اسم بود . توش پر از درخت توت و گردو بود.البته الان فقط تنه های خشکیده اش مونده.
چه عالی مبارک باشه ایشالا به شادی استفاده کنید ،چه اسم قشنگی هم داره باغ آقاجان
سلام
ایمیل تون!