آن سالها ........آه کاش آن سالها درک میکردم این روزهایم را .روزهایی که حقیقتاْ طعم بی کسی رو میچشم .باورم نمیشد اینقدر تلخ باشد ... تمام روزم در سکوت.سکوت.سکوت.و گاه قطره اشکی بیصدا روان... روزهایی که از همه دنیا بریده ام .از اون مادر از اون پدر از اون خواهرا ...ازجگر گوشه ام... کاش میمیردم ...کاش میمردم و طعم مادر بودن را نمی چشیدم . مادر بودن چقدر سخت است وقتی که کسی نیست برایش مادری کنی ... وقتی کسی نیست برایش مادری کنی ......چقدر خفه کننده است این بغض وچقدر سمج است این غرور که نمیگذارد یک دل سیر بارانی شوم...