دوس داشتم اونقدر فکرش باز بود که میتونستیم بدون کینه و بغض و بد و بیراه و تقصیرارو گردن هم انداختن راجع به روحیه بچمون حرف بزنیم . کاش میتونستم حرفامو بهش بفهمونم .کاش اونقدر که من از روحیه و حال وهوای بچه میفهمیدم اونم میدونست . کاش یکی از صد تا اس ام اسی که درباره روحیه بچه و اینکه باهاش چطو رفتار کنیم و دوست باشیم رو که براش میفرستم جدی میگرفت و باور میکرد وهمکاری میکرد .
برام اس ام اس زده که اولش با فحش شروع میشه و بعدش اینکه بچه دیروز به من گفته تاکی میخوای با مامانم قهر باشی ؟ ( انگار من نمی دونم بچه همیشه از این حرفا میزنه . میخواست بگه تو مقصری که رفتی پی خوشی ات ! ) کاش می نشستیم بجای این نیش وکنایه ها و زخم زدن ها باهم حرف میزدیم و جلوی بچه باهم میخنیدیدم تافکر کنه ما باهم دوستیم و فقط از هم جدا زندگی میکنیم . کاش اینقدر سخت دل نبودیم . مرگ چقدر به ما نزدیکه . ما با مرده های زیر خاک چقد رفاصله داریم آخه . یک نفسه که ممکنه ثانیه بعد بالانیاد . خداچقدر زندگی سخته با دشمنی وکینه .کاش باهم دوست بودیم . کاش خدا مصلحت میدونست ما دوتا احمق هرگز بچه دار نمیشدیم . مایی که هیچ سنخیت وتفاهمی نداشتیم . کاش ذره ای عقل و فکر و بصیرت تو کله خاممون بود . کاش اونروزا راهنمایی داشتیم . یادمه یه روز که بخاطر اون پیشنهاداتش با من مهربون بود وقتی رفتم دم خونه دنبال بچم و اونم اومده بود بیرون تا بقول خودش منو ببینه ...
بچم اونقدر خوشحال بود . اونقدر خوشحال بود که توی ماشین بالا وپایین میپرید و به من که بعد از راه افتادن هنوز خنده رو لبم بود میگفت : چیه مامان خوش خنده ؟ خنده داشت ؟ و خودش از خنده ریسه میرفت از ذوق . ومن جگرم آتیش گرفت برای اینکه دیدم بچم برای یک دو جمله که بین ما دوتا به زبون خوش رد وبدل شد و خندیدیم چقدر ذوق زده شد و خندید و روحیه داشت و تا شب هی می پرسید . مامان تو وبابا باهم آشتی کردین ؟
این حرفا رو به باباش میگم باز باور نمیکنه پشت گوش میندازه .میگه بازتو برای خودت قصه ساختی.خیالپردازی کردی . ادای روانشناسا رو درآوردی ؟ زنم اونقدر بهش میرسه که اصلا یادش میره مامان کیه ؟ خدایا کاش این پدر بی احساس و خشن فقط ذره ای از دریای احساسات طفل معصوم رو لمس میکرد .اونوقت اینهمه خون به جگرم نمیشد و بچم حسرت به دل نمی موند . یک سال بیشتر شد . تاکی ؟
چقدر دوست دارم و آرزو میکنم که روز اول مدرسه من باشم در کنارش ... میدونم که برا باباش این مسائل اصلا اهمیت نداره و براش یک جور سوسول بازیه . اما اگه نتونم روز اول مدرسه خودم ببرمش خیلی برام گرون تموم میشه . دوسه هفته ای هست که شدیداًروحیم خرابه و ناراحتم . یک سری اس ام اس تخریبی رو در راستای تمسخر و طعنه زدن به من شروع کرده و من هم طاقت کمی دارم . هرچی مثبت اندیشی و ذکر و دعا نمیگم بی تاثیره اما ضعیف شده چون هم شرایط خارجی ٬و هم شرایط داخلی ام داغون و نامساعده .
اگر بهش بگم که بذار روز اول با من بره مدرسه احتمالا احساس میکنه باز یک نقطه ضعف گیرآورده وبراحتی اجازه نمیده . فقط ازخدا خواستم تا اون روز اتفاقاتی بیافته و ورق برگرده ... نمیدونم کسی برای بچم لباس فرم خریده ؟ لوازم تحریر .کلاس اولی من ! کی باروش میشه ؟ نمیدونم براش کیفو مداد و دفتر بخرم یانه. نمیدونم خواهم دید بچمو که آب بابا بنویسه و باسواد بشه ؟ بچم اونقدر گفت وقتی پاییز بیاد باسواد میشم که فقط منتظرم پاییز بیاد
دو تا خواهران بزرگترم امسال دخترهاشون کلاس اولی هستن . اونا بعد از من بچه دارشدن اما پسرک من چون نیمه دومی هست یک سال عقب موند و بادختر خاله هاش همکلاس شد . از فکر اینکه خواهرام دارن آماده میشن و در تکاپو هستن برای کلاس اولی شدن بچه هاشون چقدر حسرت داره و سوز . از تصورش داغونم .سختمه . سختمه .سختمه .سختمه .برای بچم بهترین آرزوها رو داشتم . بهترین سعس وتلاشها رو بهترین همراهیها رو ...
خدایا تو خدای پسر کوچکم هم هستی . میدونم همونجور که به من کمک کردی که آروم بگیرم٬ دستم جلوی خلق دراز نباشه ٬ به پسرکم هم کمک کن . من بمیرم ولی اون رنج و سختی کمتری ببینه .چیزی رو حس نکنه . کمبودی نداشته باشه .خوشحال باشه . غصه نخوره .اشکاش نریزه . اون زن باهاش فوق مهربان باشه . خدایا شبها تو بغل خودت بخوابونش . پاش درد نگیره . دندون درد نداشته باشه .دلش درد نگیره و سردش نباشه خودشو مچاله کنه .خدا دل کوچیکشو شاد کن .
غم ودردهاشو به من بده .خدا نذار هیچ بچه ای و بزرگی به روش بیاره که مامان باباش طلاق گرفتن . هیچکس با بچم دعوا نکنه . وقت بازی زمین نخوره زانوش زخم بشه و پانشه بجای گریه بگه مامان ببخشید ( الهی من بمیرم برات که اینقدرمظلوم بودی مامانکم. حتی وقتی کوچولو بودی چنان میخوردی زمین گریه نمیکردی صبور بودی ) . من وباباش احمق ونادان بودیم تو مارو ببخش به برکت این روز آخر ماه مبارک . غم رو دلتنگی رو .غصه قهر مامان وباباش رو از دلش ببر . خدا . گوش میدی؟ اونقدر آبرو دارم جلوت؟