به رنگ سادگی

عشق الهی همه چیز را هماهنگ می کند و سرو سامان می بخشد

به رنگ سادگی

عشق الهی همه چیز را هماهنگ می کند و سرو سامان می بخشد


امروز صبح برای اولین بار شهود و آگاهی الهی درون برای نشانه ها رو به چشم دیدم ... بخاطر اتفاقی ناگهانی مجبور شدم با تاکسی برم و راننده تاکسی که پیرمرد سفید موی تپلی بود ناگهان وبدون هیچ مقدمه ای از مقصدم پرسید واینکه آیا کارمند اونجام؟ وقتی گفتم بله ... شروع کرد به گفتن جملاتی که خیلی بهش نیاز داشتم .... و انگار دنیا و کائنات این پیرمرد رو سرراه من قرار داده که بهم این تلنگر رو بزنه .

میگفت : دخترم به دو چیز مغرور نباش  به جوانیت و به کارت ... مغرور وخودخواه نباش ... بندگان خدارو دوست داشته باش ... تکبر نکن برای خلق .. دست افتادگان روبگیر ... می گفت ما شیعه ایم .باید مثل امامان معصوم متواضع وخاکی و مظلوم باشیم ... حرفهاش به دل می نشست  ... نمیدونم از کجا فهمیده بود که دیروز من برای اولین بار تو عمرم با کسی  برخورد لفظی وحشتناکی راه انداختم که بعدش وقتی فکر میکردم فهمیدم که دلخوری من و اون قضیه ٬ناشی از تکبر پنهان و نامحسوس خودم بود ... ناشی از غرورم و دوست نداشتن دیگران و خودخواهی بود .انگار خبر داشت که من دل کسی رو شکسته بودم ... انگار از جریان من خبر داشت ... می گفت اگر با مردم مهربان باشی خدا عمرت رو زیاد می کنه ...نعمتهات رو زیاد می کنه .راضیت می کنه .اگر راننده بودی ترمز کن تا پیاده ای رد شه با محبت ... اگر کارگشای مردم باشی خدا گره از کار خودت باز می کنه .

تاکید داشت روی اینکه همه این کارها رو با محبت انجام بده ... یعنی همون مفهوم عشق که کلی از دانشمندای علوم ذهنی و روانشناسها براش قلم فرسائی کردن ... حرفهاش مفاهیم بلندی داشت که  توی کلمات ساده وبی پیرایه از زبون یه پیرمرد راننده تاکسی  بیرون می اومد ....از خودم شرمم اومد و خجالتزده وجدان ودرون و ضمیر ناخودآگاهم شدم . دنیا چقدر پر از نشانه است . باید چشم دل رو باز کرد . خدایا منو ببخش ومنو دچار کارمای اون تکبرم نکن . آمین



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.